آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
همیشه عاشق عاشق وشبگرد... اغلب ما خمیردندان ها را تنها به عنوان پاک کننده دندان ها می شناسیم؛ اما این تنها کاربرد آنها نیست. خمیردندان ها برای بسیاری از اشیا نقش یک پاک کننده یا جلا دهنده قوی را بازی می کنند. البته اینجا صحبت از خمیردندان هایی نیست که به شکل ژل هستند؛ بلکه صحبت در خصوص نوع سفید رنگ آن است.
بد نیست بدانید که برای هر کدام از کاربردهای زیر که از مسواک برای تمیز کردن چیزی صحبت شده است، بهتر است مسواکی را جداگانه در نظر بگیرید. البته می توانید مسواک های مستعملی که دیگر استفاده نمی کنید را به کار ببرید. در ادامه نکته هایی در خصوص استفاده از خمیردندان را مطالعه کنید. دست های خود را خوشبو کنید جواهرات را جلا دهید نقاشی های روی دیوار را پاک کنید از خاصیت ضد بخار خمیردندان استفاده کنید خمیردندان را برای پاکسازی جای جوش ها بکار ببرید ناخن ها را برق بیاندازید بطری شیر بچه را بشوئید اثرات کف صابون را پاک کنید شیر دستشویی را برق بیاندازید لکه های آب و نوشابه را پاک کنید شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 1:10 :: نويسنده : عاشق شبگرد...
آن موجود وهم آلود که گاهی پا در زندگی ما می گذارد و موجب ترس و وحشت مان می شود، کیست و از کجا آمده است؛ از دنیایی واقعی یا از دنیایی ساخته و پرداخته تخیل ما؟ دنیا از نظر بیشتر ما تلفیقی از آدم های دیدنی و موجودات ندیدنی است که البته دیدنی هایش ترس ندارند، ولی ندیدنی هایش زهره می ترکانند. آنهایی که ما مردم را می ترسانند موجوداتی محوند که به گمان ما شرورند و قصد آزار دارند؛ چیزی شبیه سایه که مدام دنبال بعضی از ما راه می افتند و در زندگی مان سرک می کشند، ولی دیده نمی شوند. همین دیده نشدن هم دلیل خوبی برای شاخ و برگ دادن به ماهیت آنهاست بویژه این که عده ای می گویند این موجودات را در مکان هایی خاص دیده و گاهی هم حضورشان را احساس کرده اند. بقیه در ادامه مطالب.... ادامه مطلب ... آیا میدانستید: کلمه “مات” در شطرنج ، واژه ای فارسی است ، به معنی “شاه مرده ” آیا میدانستید: کوچکترین استخوان در بدن انسان در گوش او قرار دارد . آیا میدانستید: کتاب رکودهای گینس ، رکورددار دزدیده شدن از کتابخانه های عمومی می باشد. آیا میدانستید: در بیمارستان ها مریض را (بیدار) میکنند تا قرص خوابشو بخوره ! آیا میدانستید: هر فرد در سوئیس ، در طی یک سال ۱۰ کیلو شکلات استفاده میکنید . آیا میدانستید: رعد و برق میتواند حرارتی معادل ۳۰,۰۰۰ درجه سانتی گراد تولید کند . آیا میدانستید: طولانی ترین خیابان جهان Yonge در تورنتو کانادا است با طول ۱۸۹۶کیلومتر . آیا میدانستید: گربه ها میتوانند بیش از ۱۰۰ صدا تولید کنند ، در حالی که سگ ها تنها در حدود ۱۰ صدا. آیا میدانستید: مردمک چشم اختاپوس مستطیل شکل است . آیا میدانستید: کانادا یک کلمه هندی به معنی “روستای بزرگ” است. آیا میدانستید:هر نوع سوسمار بزرگ می تواند در زیر آب به مدت ۲۸ دقیقه باقی بماند. آیا میدانستید: فرورفتگی ناخن پا ، ارثی است . آیا میدانستید: دوئل در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند ! آیا میدانستید: سریع ترین ماهی دنیاSail Fishمیباشد۱۱۰ کیلومتر بر ساعت سرعت دارد. آیا میدانستید:خورشید در مدار کهکشان شیری باسرعت ۹۰۰۰۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند. آیا میدانستید: حدود ۲۵۰ ایرانی در ناسا محقق داریم. آیا میدانستید: نهنگ ها هم عاشق میشوند و در سفر ها با هم اواز دست جمعی میخوانند. آیا میدانستید: کوسه ها فاصله های دورتر از ۵ متر را مطلقا نمی بینند. آیا میدانستید: گنجشک ۳۵۰۰ پر در بدنش دارد که میتواند درسرد ترین روز حرارت بدنش را به ۴۱ برسانند. آیا میدانستید : کودکانی که بیشتر از گیاهان و سبزیجات و مواد خام غذایی می خورند از دیگران با هوش ترند. آیا میدانستید: در لامپ یک جریان کم از رشته تنگستن میگذرد و دمای ان را به بیش از دو هزار درجه میرساند. آیا میدانستید: بدن انسان ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد. آیا میدانستید: نور میتواند دور کره ی زمین (خط استوا) را ۷٫۵ بار در ۱ ثانیه طی کند. آیا میدانستید: موش های صحرایی در مواجه شدن با مشکلات حل نشدنی ناخن های خود را می جوند. آیا میدانستید: مدت عصبانیت مردان فرانسوی از همه ی مردان روی زمین بیشتر است. آیا میدانستید: رشد تعداد ماشینها در جهان ۳ برابر رشد جمعیت انسانهاست. آیا میدانستید: چشمان ما اندازه ی زمان تولدمان است و تغییری نمیکنند؟ آیا میدانستید: اولین مردانی که عطر را برای خوش بو شدن ساختن ایرانیان بودند. آیا میدانستید: وسعت اقیانوس هند حدود ۷۵ میلیون کیلومتر مربع می شود. آیا میدانستید: از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور ارمش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده. آیا میدانستید: تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادا منتشر می شوند. آیا میدانستید: نپال تنها کشور ی است که پرچمش مستطیلی نیست. شنبه 25 مرداد 1392برچسب:دانستنیها, :: 21:28 :: نويسنده : عاشق شبگرد...
امروزه برای برخی از جوانان سن طرف مقابل چندان مهم به نظر نمیرسد…
تا حداقل یک نسل قبل با شنیدن ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود متعجب میشدیم اما تعدادش آنقدر کم بود که چندان به نظر نمیآمد و آن را جزو موارد استثنا میگذاشتیم اما حالا و در این روزها نه تنها ازدواج دختران با پسران کم سن و سالتر از خود افزایش یافته بلکه علیرغم آمار قابل توجه طلاق در همین ازدواجها، تبدیل به یکی از متداولترین نوع ازدواجها شده است.
علی اکبر محزون – مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال، میگوید که در ۱۰٫۷ درصد ازدواجهایی که در سال گذشته در کشور ثبت شده ، سن زوجه بیشتر از زوج است.
محزون در ادامه گفت: از ۸۳۱ هزار و ۶۷۰ ازدواجی که سال گذشته در کل کشور ثبت شده در ۸۸ هزار و ۶۳۱ مورد سن زوجه بیش از زوج است که بیشتر این افراد با جمعیت ۷۴ هزار و ۸۹۳ مورد، فاصله سنی یک تا پنج ساله دارند و شامل ۹ درصد از کل ازدواجهای کشور میشود. وی ادامه داد: در ۱۱ هزار و ۱۲۰ مورد نیز سن زوجه بین ۶ تا ۱۰ سال بیشتر از زوج بوده و ۱۸۹۳ مورد نیز فاصله سنی ۱۱ تا ۱۵ ساله دارند. به گفته وی، سال گذشته در ۴۴۱ ازدواج ثبت شده در کشور زوجه ۱۶ تا ۲۰ سال و در ۲۸۴ مورد نیز بیش از ۲۰ سال بزرگتر از زوج بوده است. مدیر کل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور در خصوص تفاوت میزان این ازدواجها در نقاط شهری و روستایی اظهار کرد: آمارها نشان میدهد که تعداد ازدواجهایی که در آنها سن زوجه بیش از زوج است در نقاط روستایی با درصد بسیار کمی بیشتر است اما در کل تفاوت چندانی میان میزان این ازدواجها مشاهده نمیشود. محزون افزود: از کل ازدواجهای شهری حدود ۱۰٫۶ درصد و از کل ازدواجهایی که در نقاط روستایی صورت گرفته ۱۱ درصد از کل آمار را این ازدواجها تشکیل میدهند. وی در خصوص روند افزایش این ازدواجها در سالهای اخیر گفت: هنوز مقایسهای در این زمینه صورت نگرفته و به صورت قطعی نمیتوان اظهار نظر کرد. اما میتوان گفت که آمارها نسبت به دو سال اخیر تفاوتی پیدا نکرده باشد، اما نسبت به ۵ تا ۱۰ سال گذشته متفاوت است. به گفته مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال، در سال ۹۱ از ۱۴۳ هزار و ۷۹۰ طلاقی که در کشور ثبت شده، ۱۰۶ مورد مربوط به ازدواجهایی بوده است که در آنها سن زوجه از زوج بیشتر است. اذکاری که در شب 19 ماه مبارک رمضان، زیاد بر لبان مبارک امام علی (ع) جاری بود، به قرار زیر است: 1. ذکر استرجاع "انّا لله و إنّا إلیه راجعون". 2. ذکر حوقله: "لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم". 3. ذکر استغفار: "أستغفر الله ربی و أتوب إلیه". 4. ذکر صلوات: "اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد". 5. ذکر، "اللّهم بارک لی فی الموت". البته حضرت (ع) علاوه بر اذکار، نمازشب را در آن شب در منزل دخترش ام کلثوم خواندند و همین طور سوره یس هم تلاوت می کردند. یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:اذکار علی (ع), :: 16:45 :: نويسنده : عاشق شبگرد...
آداب و رسوم تهران قدیم در ماه رمضانتا چند دهه قبل، ماه رمضان برای مردم ایران شبیه نوروز بود. با آداب و رسوم خاصی که از آخرین روزهای شعبان شروع میشد و تا وقتی نقاره چی عید فطر را اعلام میکرد، ادامه داشت.![]() در ماه رمضان بود که بهترین و مرغوبترین خواروبار، با نازلترین قیمتها به دکانها میآمد و در همین ماه بود که سنگهای کم وزن و ترازوهای معمولی در دکانها جای خود را به سنگهای تمام وزن و ترازوهای دقیق میدادند. ماهی که خریدها چندبرابر میشد و برکت به خانه مردم راه باز میکرد. از آخرین روزهای شعبان، پیشواز شروع میشد. زنها خانه را تمیز میکردند، آذوقه و خواروبار میخریدند و مردها به غبارروبی مساجد میرفتند و از همان شبی که قرار بود ماه مبارک رمضان در آسمان تهران ظاهر شود، خانوادههای زیادی با آب و آینه و سبزه، راهی پشت بام میشدند تا هلال آغاز ماه را به چشم خود ببینند. ریش کوتاه، چادر بلندماه رمضان که میآمد، رخت و لباس مردم هم عوض میشد. مردها که از شب عید غدیر یا نوروز، صورتشان را اصلاح نکرده بودند، در مراسمی به نام «کلوخ اندازان» که از سه تا یک روز قبل از ماه شروع میشد، صفایی به سر و صورتشان میدادند و به سر و وضع خود میرسیدند. آنها با خانواده به طبیعت میرفتند و هنگام غروب، کلوخی دست میگرفتند و رو به قبله میایستادند و میگفتند: «خدایا گناهان خود را شکستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده کردیم.» بعد، کلوخ را محکم به زمین میزدند و عقیده داشتند كه با شکستن کلوخ، تمام اعمال بدشان نابود میشود. ماه رمضان، ریش مردها را کوتاهتر میکرد و چادر زنها را بلندتر. آنها چادرهای معروف به عباییشان که تا روی پنجه پاها را میپوشاند، از گنجهها بیرون میکشیدند و به سر میکردند. روبندهای بلند تا نزدیک زانو هم جای نقابهای چهار انگشتی قبلی را میگرفت و هر نوع آرایشی تا هلال ماه شوال، منسوخ میشد. آن زمان، اکثر اعیان هر شب در بیرونی خانه (جایی که محل پذیرایی از ارباب رجوع بود) مراسم افطاری برپا میکردند و به مردم افطاری میدادند. جایی که عدهای از زنان برای حاجت گرفتن راهیاش میشدند تا نذرشان را ادا کنند. بین زنان تهران قدیم، نذر ظرفشویی برای حاجت گرفتن مرسوم بود و آنها در مهمانیهای عمومی بعد از آن که سفره افطار جمع میشد، به حیاط میرفتند و ظرفها را میشستند. از دیگهای دودگرفته تا دوری و دیس و کفگیر و ملاقه. ![]() تعطیلی «پزندگی» و رونق کفن فروشیماه نو، کسب و کار بعضیها را هم تعطیل میکرد و بعضی را رونق میداد. جعفر شهری، در کتاب طهران قدیم مینویسد: «...تعطیلی کسب و تجارت، مخصوصاً در نصفه اول روزهای ماه رمضان و سکوت و مردگی و خاموشی و بهتزدگی مردم... خاصه تعطیل کامل پزندههای ناهار بازاری از قبیل چلویی، دیزی پز، یخنی پز، شیربرنج پز، قهوه چی و امثال آن و کسادی کار حکیم و دوا فروش و حجامت چی و دندان ساز و سلمانی و مشاطه و... خلاف این گونه کسبه، کسبهای بودند که این ماه، ماه کسب و کار و برهکشان و رواجیشان بود. مانند حمامیها، ساعت سازها و علما و وعا1 معرکه گیرها، مسئله گوها، فروشندگان قرآن و کتاب دعا فروشندگان سجاده و جانماز و مقنعه و کفن و... و رواج کامل وصیت و وصیتنامه و تعیین وصی و قیم و ناظر و اقدام به امور خیریه و تهیه موقوفات و تصفیه محاسبات و حلال کردن دارایی و اموال شبهه ناک و...» هر مغازه یک چراغ نفتیآن زمان که خبری از رادیو و تلویزیون برای اعلام اوقات شرعی به مردم نبود، زمان سحر و طلوع و غروب خورشید، با صدای طبل، دهل، نقاره و دف زنی اعلام میشد. در برخی شهرها مردم با صدای نقاره به استقبال اذان صبح میرفتند و روزه میگرفتند. نقاره زنی که قبل از اسلام به عنوان یک رسم کهن هنگام طلوع خورشید اجرا میشد، با آمدن اسلام، جلوهای دیگر پیدا کرد و به سنتی برای اعلام زمان سحر و افطار در ماه رمضان تبدیل شد. در تهران قدیم، اعلام زمان سحر و افطار با شلیک گلوله توپ همراه بود. چنان که در هر گوشهای از شهر، دو توپ جنگی کار گذاشته میشد که این توپها هنگام سحر و اذان مغرب، 3 بار شلیک میشد و اوقات شرعی را به این ترتیب به مردم اعلام میکردند. در آن زمان رسم بود یکی دو ساعت مانده به اذان صبح، جلوی در خانهها و مغازههایی که در جایگاه مرتفع و بلندتری قرار داشتند یک چراغ نفتی آویزان میکردند تا مردم با دیدن نور آنها، بساط سفره سحری را بچینند. مردم برای جا نماندن همسایهها از قافله سحریخوران، چشم به چراغ همدیگر داشتند. به این ترتیب، اولین نفری که در خانه یا خانههای دیوار به دیوار بیدار شده بود، موظف بود دیگران را هم بیدار کند. ابزار بیدارباش هم مشت بود!
زنجیره مشت کوبیتقریباً از 3 ساعت به اذان صبح مانده، زنها بیدار شده و یکدیگر را برای پخت و پز سحری و آماده کردن سفره سحر همراهی میکردند. بیدار کردن مردها هم بستگی به این داشت که اگر سواد خواندن دعای سحر را دارند، زودتر بلند شوند تا دعا بخوانند، در غیر این صورت آنها را تنها برای خوردن سحری بیدار میکردند. از همان اولین بانگ و صدای مناجاتیان در شهر که به خواندن دعای سحر مشغول میشدند، کم کم شور و هیجان و سر و صدایی در شهر پیچیده میشد که جعفر شهری در کتاب طهران قدیم این طور روایتش میکند: «این غوغا و هیاهو در سحرها به جایی میرسید که شهر یکپارچه، بانگ و فریاد میشد، تا آنجا که نقل است: دیپلماتی اروپایی هنگام سحر ماه رمضان وارد شهر میشود، وقتی آن غوغا و ولوله را میشنود، به گمان آنکه مردم به اعتراض برخاستهاند یا انقلاب شده است، بازمیگردد و فرار میکند!» مردم البته به همینها بسنده نمیکردند و برای جا نماندن همسایهها از قافله سحریخوران، چشم به چراغ همدیگر داشتند. به این ترتیب، اولین نفری که در خانه یا خانههای دیوار به دیوار بیدار شده بود، موظف بود دیگران را هم بیدار کند. ابزار بیدارباش هم مشت بود! همسایهها به دیوار همدیگر مشت میکوبیدند و این مشت کوبی، اتاق به اتاق تا آخرین اتاق حیاط ادامه داشت. شروع مشتکوبی هم از اتاقی بود که یا ساعت شماطهای داشت یا ساکنانش سحرخیزتر و سبک خوابتر بودند. ![]() چند انگشت حلوا قبل از کوفته نخودچیغذای سحر به تناسب فصلهای سال متغیر بود، اما آنچه گذشته از مخلفات، غذای کامل سحر به حساب میآمد، غذاهای پر گوشت و پرچربی در زمستان و غذاهای کم گوشت و کم چربی برای تابستان بود. چیدن سفره افطار و افطاری کردن هم برای خود آدابی داشت، اول با نصف استکان آب گرم که گاهی شیرین بود، روزه خود را باز میکردند و بعد با خوردن دو تخم مرغ عسلی، چند انگشت حلوا و چند لقمه نان با پنیر و چای شیرین به خوردن ادامه میدادند که گاهی با آش رشته و جو هم همراه بود. شام افطارها هم تقریباً کم و بیش به این صورت تهیه میشد که مقداری از آن جزو مخلفات و مقداری جزو غذا محسوب میشد. مثلاً بورانی اسفناج با ماست، حلوا ارده، ماست و لبو را اول میخوردند و در آخر، شام آورده میشد. شام تهرانیهای قدیم در ماه رمضان، بیشتر از غذاهای نخوددار مثل کوفته شامی، شامی لپه و کوفته نخودچی بود که معتقد بودند روزهدار را جان دارتر و قویتر میکند. شب زندهداری در زورخانه و قهوه خانهشبهای رمضان هم مردم تهران برای خود سرگرمیهایی داشتند. عدهای بعد از افطار و خواندن نماز از یک محل به محل دیگری برای دید و بازدید میرفتند. آنها که ورزشکار بودند به زورخانه میرفتند و جوانترها هم گاهی به قهوه خانهها سر میزدند. مساجد محلات هم از شلوغترین مراکز برای گذران وقت روزه داران بود. در واقع شب نشینیهای ماه رمضان، از جمله مهمانیهای با نشاطی بود که همه مردم تهران از آن استقبال میکردند. در این شب نشینیها بود که زولبیا و بامیه برای پذیرایی از مهمان آورده میشده است و چون وقت بیشتری داشتند، کتاب خوانی و قصه سرایی و افسانه پردازیها و امثال آن نیز نقل مجالس میشد که تقریباً تا سحر طول میکشید. چشم به راه تلگراف از کربلانزدیک به غروب شب اول ماه شوال که میشد، مردم از لحظه غروب تا یک ساعت از شب رفته، روی بامها و گل دستهها و بلندیها میایستادند و دنبال ماه میگشتند. اگر ماه را به صورت اجماع میدیدند، فردا را عید میگرفتند وگرنه منتظر رسیدن تلگراف از کربلا و نجف میشدند و اگر خبری نمیرسید، خودشان تلگرافی را به علما میفرستادند و کسب تکلیف میکردند.
![]() ![]() |